ورود
اعضا: |
||
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
|
||||
آمار
وب سایت: |
||
|
||
Template By: NazTarin.Com
فال حافظ
قالب های نازترین
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
وبلاگ طرفداران
حقیقی و فشنگچی
و آدرس
germezete1.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
فوتبالیست شدن برایم یک رویا بود
اشاره : جواد نکونام هافبک پرتوان و کم صحبت تیم ملی و تنها بازیکن ایرانی حاضر در اسپانیا مهمان ما بود .
جواد برای ما از دوران کودکی اش ، از شخصیت های عجیب و غریبش و اتفاقات تلخ و شیرینی که در زندگی اش افتاده ، از زندگی در اسپانیا و تصمیمش برای ازدواج حرف زد .
گفتگوی خبرنگاران تاپ ایرانیان (نگار حسینی ، علی احمدی نیا )را با جواد نکونام بازیکن تیم اوسا سونای اسپانیا در ذیل بخوانید :
• جواد کجا به دنیا آمدی ؟
o شهرری ، بعد از آن هم به فردیس کرج نقل مکان کردیم و من و پدر و مادرم همراه سه برادرم در آن خانه زندگی می کردیم . پدرم در نیروی هوایی کار می کرد و مادرم خانه دار بود .
• هنوز هم در کرج زندگی می کنی ؟
o نه الان چند سالی است که به سعادت آباد آمدیم .
• هنوز هم با بچه محل هات در ارتباط هستی ؟
o بله ، مگر می شود آنها را فراموش کنم ، هنوز هم خیلی وقت ها که دلم میگیرد و هوایشان را می کنم پایم را می گذارم روی گاز و یکراست میرم سراغ بچه محلها ....
• قد ووزنت چقدره؟
o قدم 180 سانتی متر ووزنم 78 کیلو گرم
• در کدام تیم ها بودی ؟
o نفت ، سلیپا ،راه آهن، هما ، پاس ، الوحده ، الشارجه ،
• درسخوان بودی ؟
o دوران ابتدائی خیلی خوب بودم . دوران راهنمائی کمی ضعیف شدم و وقتی دبیرستان رفتم بیشتر وقتم را همراه تیم های مختلف در اردو می گذارندم با این حال بالاخره توانستم دیپلم را بگیرم .
• تجدید هم می آوردی ؟
o بله
• بیشتر در چه درسهایی ؟
o فیزیک و شیمی
• شخصیت محبوب دوران نوجوانی تو چه کسی بوده ؟
o چون همه زندگی من فوتبال بود بنابراین سه هافبکی را که سال نودو شش برای تیم ملی ایران بازی می کردند خیلی دوست داشتم . علیرضا منصوریان ،کریم باقری و حمید استیلی . واقعا بازیشان بودم.
• عجیب ترین سوالی که در آن دوران ذهنت را مشغول می کرد چه بود ؟
o چه سوالات سختی می پرسید اگر من در دوران نوجوانی ام آنقدر فکر می کردم که حالا انیشتین بعد ها فوتبالیست شدم به من می گویند جعفر مختاری فر.
• در دوران نوجوانی بیشتر چه رویاهائی داشتی ؟
o فوتبال و ماهیگیری ، دوست داشتم فوتبالیست مطرحی باشم بیشتر بازی های ملی و باشگاهی را از نزدیک تماشا می کردم و به همین دلیل فوتبالیست شدن برایم یک رویا بود .
• پس هدفت هم همین بود ؟
o بله ، بیشتر اهداف من به فوتبال ختم می شد .
• پدر و مادرت مخالفتی با فوتبالیست شدنت نداشتند ؟
o بیشتر دوست داشتند که من درسم را ادامه دهم اما کو گوش شنوا !
• الان چی ؟ از اینکه فوتبالیست شدی راضی هستند ؟
o خیلی زیاد . اونها هدفشان پیشرفت و موفقیت من بود و زمانی که این موفقیت را دیدند به یکی از حامیان اصلی من تبدیل شدند .
• چرا ماهیگیر نشدی ؟
o هستم .الان هم ماهیگیری میکنم .
• بزرگترین ماهی که گرفتی چقدر بود ؟
o یکبار رفته بودم ماهیگیری یک ماهی گرفتم که خیلی بزرگ بود انقدر بزرگ بود که چوبم را شکست قلابم را پاره کرد و در رفت .
• راستی متولد چه سالی هستی ؟
o من در 16 مهر سال 1359 بدنیا آمدم .
• پس متولد ماه مهری ؟
o بله من علاقه بسیار زیادی به ماه مهر و فیلم (متولد ماه مهر ) دارم .
• حتما تو مانند دیگر متولدین این ماه فردی با انصاف ، متعادل ، خوش سلیقه ، و در عین حال تنبل هستی ؟درسته !
o دقیقا . البته کم حرف بودن را هم باید به خصوصیات اخلاقی ام اضافه کنید .
• در روز تولدت دوست داری چه چیزی را از چه کسی هدیه بگیری ؟
o راستش را بخواهید شخصش خیلی برایم مهم نیست مهم اون کادویی است که از همه بزرگتر و خوشگلتر باشه (باخنده)
• بهترین هدیه ای که گرفتی چی بود ؟
o یک جلد قرآن از یک دوست بسیار عزیزم .
• امسال وقتی داشتی شمع های تولدت را فوت می کردی چه آرزویی کردی ؟
o اول سلامتی خودم و خانواده ام را از خدا خواستم بعد هم دعا کردم بتوانم در فوتبالم پیشرفت کنم .
• جواد سوختگی شدید روی پاهایت همیشه ذهن ما را مشغول کرده . اما تو هیچ گاه در این مورد حرفی نزدی ! نمیخوای در این مورد چیزی بگی ؟
o اون موقع حدود هشت سالم بود . اون روز من و برادر بزرگم مهدی تو خونه تنها بودیم . چراغ نفتی • حالا که از این حادثه سخت جان سالم بدر بردی چه حسی داری ؟
o خیلی خوشحالم ... من همه آن روز های سخت را فراموش کردم و به این نتیجه رسیدم که پایان هر درد و رنجی می تواند خوشی و شادی باشد .
• بزرگترین تجربه ات از دوران نوجوانی ؟
o یاد گرفتم در زمینهای خاکی فوتبال بازی نکنم . زیاد گل کوچک بازی کردن ضرر دارد .
• چی شد رفتی دنبال فوتبال ؟
o خوب وقتی بچه بودم عاشق دوچرخه سواری بودم ... ولی وقتی که با توپ آشنا شدم همه سعی و تلاشم خلاصه شد توی دنبال نوپ دویدن ... تا اینکه یه روز به خودم آمدم دیدم بدون توپ حتی یک لحظه هم نمی توانم زندگی کنم .
• نگفتی چند خواهر و برادر داری ؟
o من سه برادر دارم خودم هم فرزند سوم خانواده هستم و متاسفانه از داشتن خواهر محروم هستم .
• جواد از زندگی در اسپانیا بگو ؟
o من همیشه آرزو داشتم روزی در اسپانیا و در ورزشگاه نیوکمپ بازی کنم و خوشحالم که به کمک زیادی می کنند که در داخل و خارج زمین احساس راحتی کنم .
• برخورد مردم آنجا با تو چطور بود ؟
o خیلی خوب . آنها در ورودم یک ماشین مدل بالا و یک خانه شیک در اختیارم قرار دادند .
• با دیگر بازیکنان چگونه ارتباط برقرار می کنی ؟
• از شهر ( پامپلونا ) بگو ؟
o یک شهر دنج و آرام با مردم مهربان . من مردم آنجا را که دوست دارم در هر صورت آداب و .
o همه چیز سریع اتفاق افتاد و آنچه آرزوی من است فوتبال بازی کردن و پیروزی است . من به کمک خدا قصد دارم به سرعت و تا حد ممکن سطح بازی ام را ارتقاء دهم .
• پست شما کجاست ؟
o من همیشه به عنوان هافبک دفاعی در مرکز زمین کار کرده ام و این منطقه را برای بازی کردن دوست دارم .
• چقدر تفاوت بین فوتبال ایران و اروپا وجود دارد ؟
کنی .
• در این فصل چه احتمالی را برای اوساسونا در نظر می گیرید ؟
o ما با بد شانسی از لیگ قهرمانان اروپا حذف شدیم و اکنون می خواهیم تا آنجایی که امکان دارد در رده های بالاتر قرار گیریم . من معتقدم هم اکنون بارسلونا بهترین تیم در لاگیگاست .
• نظرت در مورد مربی اوساسونا ( خوزه آنخل سیگاند ) چیست ؟
o زمان کمی است که با او کار می کنم ولی او یک مربی جوان است و درک بالایی دارد من معتقدم با او می توانیم موفق شویم و به پیروزی برسیم .
• اهل فال بینی هستی ؟
o بی فال هم نیستم . اما خیلی خودم را درگیر این جور مسائل نمی کنم .
• رابطه ات با آلبوم عکس چطوره ؟
o عالی . من عاشق دیدن آلبوم هستم . چون به نظرم هر عکس برای خودش یک دنیا خاطره حرف دارد .
• توی زندگی از چی می ترسی ؟
o از مرگ زود هنگام خودم و عزیزانم .
• از چی نمی ترسی ؟
o از تنهایی و بی پولی
• بدترین کتک زندگیت را از چه کسی خوردی ؟
o در دوران مدرسه از مدیرمان . مدیر داشت سر صف برای بچه ها صحبت می کرد و من و o بله تقریبا
• چه کاری در دوران نوجوانی انجام دادی و از انجامش پشیمانی ؟
o یک گربه در حیاطمان بود از اول بزرگش کرده بودیم و پیش خودمان بود یک روز نمی دانم چرا صورتم و روی چانه ام مانده است .
نظرات شما عزیزان: